کاوشگر خش خشهای یک رد پا درسکوت مرده برگ درباره وبلاگ خش خش آهسته گامهایت را بر پکیر بی جان برگ می شنوی... تو می پنداری جان ندارم... این خش خش صدای خرد شدن آخرین داشته ام از سبزینگی است که در زیر چکامه غرور خود خرد می کنی و پیش می روی...اما افسوس که تو تنها از سیل فغان و ناله من تنها خش خش شکستن گوشت و پوستم را می شنوی و مرا مرده می پنداری.... ولی هنوز ساقه های تنومند این پیکر بی جانم در زیر چکامه لگد کوب تو مقاوم است... نويسندگان تلاش برای بهتر شدن و چهره یک حکومت قدرتمند را نشان دادن پروژه ای است که مدتی است بوسیله رسانه های وابسته به نفع حکومت پهلوی صورت گرفته است.در این مستند وقایعی از ظهور انقلاب در ایران تا گریختن محمد رضا و مرگ آن نمایش داده می شود ولی آنچه بیشتر از همه در این مستند مهم است تلاش یک حکومت برای ابر قدرت شدن است. تلاشی که به وضوح از چهره خود ملکه مشخص است که توسط آمریکا خنثی شد. محمد رضا شاه در دهه آخر حکومت خود به این مساله پی برد که بقای سلطنت دیگر در عیاشی ها و بریز و به پاش های ناصرالدین شاهی نیست و برای عقب نماندن از این قطار پیشرفت و مدرنیته باید دست به کار شد. به همین دلیل می گوید ما در اولین اقدام نفت را گران کردیم تا به دنیا ثابت کنیم ایران در حال پیشرفت است. با آمریکا در افتادیم. این مستند وقایعی را تعریف می کند که پیرو تحول های اقتصادی ایران و در جهان به دنبال افزایش قیمت نفت بوجود آمد. زمانی که محمد رضا شاه پهلوی در مصاحبه ای به خبرنگار آمریکایی می گوید من دوست خوبی برای شما نخواهم بود اگر به شما هشدار ندهم به فکر این حرکت من یعنی گران کردن نفت باشید. این تفکر را از سر نگذراند که تاریخ اکتشاف نفت در خاورمیانه را هم باید مطالعه می کرد. این که ما با در دست گرفتن سلاحی بسیار قدرتمند در مقابل جوامعی که سالیان دراز در راستای خلع کشور های خاورمیانه از این سلاح خطرناک تلاش های فراوان کرده اند. به دنبال شروع بی پایان یک انتحاری هستیم که موج انفجارش دامن اقتصاد اروپا را می گیرد. بذری که انگلستان پس از جنگ جهانی اول در عثمانی ریخت حاصلش حیات تضمین شده ای برای اروپا بود تا در تعفن مرگ شیوخ زن باره به استشمام اقتصاد و قدرتمند شدن بپردازند. اما اینکه بذرها در ایران کاشته نشد نه به دلیل حب با ایران و دوستی فرهنگ و تمدن هزار ساله ما بود بلکه تنها دلیلش حضور مردی بود که خود را ابر قدرت دنیا نمی دانست و در مقابل اول دنیا قد علم نمی کرد. اینکه رضا خان پس از تطهیر ارزشی و فرهنگی کشور خیال ابر قدرتمند شدن در دنیا را از سرگذراند با حرکت ماهرانه مهره محمد علی فروغی به آسانی کنار رفت تا محمد جوان دنباله رو بی کفایتی ها و نا فهمی های حکومت های سلطنتی جهان چهارم باشد. ولی همین محمد رضا بعد از گذشت سالیان متمادی تازه به کنه مطلب پی برد که پدر چه خواست و به کجا می نگریست در نتیجه عملیات نا تمام پدر را در جبهه اقتصادی با استفاده از قدرتی که در نتیجه سالها خوش خدمتی به آمریکا کسب کرده بود انجام داد. اینکه کشوری را دست راست خود در منطقه ای قرار دادن نه به این معناست که زیاد به او اطمینان دارم بلکه همه تلاشم این است که او را ازخیالبافی ها دور کنم و با قدرت ظاهری به او دادن عقده های سربسته سلطنت های جهان چهارم را سر باز نگه دارم. او را دومین کشور دارنده سلاح های اتمی می کنم. او را به ظاهر قدرتمندترین در منطقه می کنم تا مبادا خیال بالاترین شدن را از سر گذراند. این در حالی است که محمد رضا به خبرنگار آمریکایی می گوید ما به زودی جزء 5 کشور برتر دنیا می شویم. این ساخت یک ثروت و قدرت در کنار قدرتمندترین ها نیست بلکه این شمیری است که آلیاژش آنچنان قدرتمند خواهد بود که پیکر اقتصاد و قدرت اروپا را از وسط دونیم می کند. فلذا می بینیم دربهبوهه انقلاب ایران هیچ کشور اروپایی حاضر به پذیرش محمد رضا نشد و همه تلاش ها هم از سوی آمریکا و هم از سوی کشورهای اروپایی بر این مبنا قرار داده شد که محمد رضا زودتر از دنیا برود چراکه خطرناک تر از یک رژیم مخلوع یک شاه مخلوع است که نمرده. شکی نیست که تلاش محمد رضا برای ایجاد یک ایران قدرتمند را نباید از نظر نگذراند ولی این تلاش مستلزم برنامه ریزی های قوی فرهنگی و سیاسی بود که باید در بطن منطقه ،جامعه و دولت صورت می پذیرفت وقتی که خبرنگار شبکه فرانسوی می گوید در لوفل لوشاتو تمام خط های تلفن به خوبی کار نمی کند ولی خط تلفن آیت الله بسیار قوی است باید به پشت پرده یک دسیسه خارجی نیز پی برد که همه تلاشش خراب کردن مجسمه ایست که در ایران قصد ساخت ان می بود. شاید تصور بر این می رفت که با خلع محمد رضا می توان دولت نوپای ایران را نیز به مانند صده های گذشته در اختیار خود قرار داد ولی به وضوح شکست در این فرضیه منجر به جنگی هشتصد ساله می شود تا شاید دودمان یک ملت را برای چندین سال به باد داد تا هوس پیشرفت نکند و بعد از آن نیز شاید بتوان با یک انقلاب مخملی و یا یک انقلاب فرهنگی بتوان دوباره همان ایران عقب مانده را نگه داشت. دراین مقوله بحث از طرف گیری هیچ دولتی نیست قصد تنها نمایان سازی چهره یک منطقه است که از صده های گذشته تا کنون تلاش بر عقب مانده نگه داشتن آن بوده است. این منطقه از قرن های متمادی خاک حاصلخیزی داشته و کاشت هر نوع بذری منجر به رویش نهالی تنومند در آن می گردید. از بذر درخت زیتون گرفته تا بذر نفاق و دو دستگی های ملی مذهبی در ایران و خاورمیانه که نهالش امروز به قدری قدرتمند شده که با وجود قطع کردن تنه آن باز ریشه اش از جای دیگری نهالی می رویاند. از کاکتوس طالبان گرفته تا جزیره کردستان و دسیسه خلق عرب. صحبت از این مقوله خود متن بلندی را می طلبد که در این بحث جایی ندارد. اما باید این را از نظر گذراند که همه رسانه هایی که به هر نحو سعی در تطهیر حکومت پهلوی دارند این مقوله را نیز از نظر بگذرانند که اگر محمد رضا هزاران سال هم تلاش می کرد نمی توانست مجسمه ای همانند آزادی را در ایران بنا نهد چرا که لازمه اش شناخت دسیسه ها و بازتاب آن برای عموم است تا بتوان سموم را خنثی کرد . باید این سم های فرهنگی که سیل هجوم آن به کشور فراوان است را از نظر گذراند که متاسفانه نه در داخل و نه در خارج از آن خبری نیست.بنا براین تمام تلاش ها در ایران برای ابر قدرت شدن صورت بپذیرد در هر حکومتی به پیشرفت منجر نخواهد شد مگر اینکه ریشه این بذرها را کشف کرد و خشکاند و حالا بعد از گذشت سالها باید تقصیر را گردن کس دیگری انداخت و از آب گل الود ماهی گرفت. فرح پهلوی می گوید: خوب به نظر شما این حرفهایی که اینها الان می زنند واقعا بهش عمل کرده اند. این استناد ملکه شاه مخلوع ایران محمد رضا پهلوی است برای توجیه تمام خواستهایی که به آن نرسید. ولی چهره اش و گفتارش چیز دیگری را می گوید.
نظرات شما عزیزان: موضوعات
|
|||||||||||||||||
|